سومین یلدا
شب یلدا خیلی برای ما پرخاطره است چون عروسیمون شب یلدا سال86 بود برای همین هرسال یک تیرو چند نشون داریم البته سی ماهگی توهم جشن گرفتیم کلی هم مهمون خونه دعوت کردیم تاپاسی ازشب فال گرفتیم خندیدیم بازی کردیم ورقصیدیم بابت گرفتن این عکسها کلی باج گرفتی رفتیم که عکس بندازی بهونه گرفتی. که من هم گفتم اگه خوب عکس بندازی هرچی بخوای برات میخرم همین که از آتلیه اومدیم بیرون گفتی خوب مامان حالا یکی بستنی یکی پفک یکی اسباب بازی یکی... یکی.... من هم شدم سی ماهگی ات مبارک عزیزم. ...
نویسنده :
مامانی وبابا
12:47